سلامی دوباره
از آنجا که این وبلاگ توسط وحید & پـــــــــــرستو آپ میشد بصورت ماهیانه متاسفانه باید بگم که همنفس و همراه زندگی من در این راه من تنها گذاشت و به دیار باقی ملحق شد ! بله درست میگید آقای وحید سلیمی یک روز پایئزی بر اثر تصادف در جاده کرج و برخورد با کامیون مرگ مغزی شد و اعضاء آن با رضایت خانواده به نیازمندان اهداء شد و از پیش ما رفـــت و با رفتنش به وجود من , خانواده و دوستان آتش زد.
وحیدم همیشه میگفت : پــــــــرستو من نیومدم که برم ولی چه کنیم که تقدیر این چنین خواست و رفتی...
وحیدم میخواستم در این وبلاگ ببندم آخه با دیدن این وبلاگ دگرگون میشد حالم ولی بنا به احترام تو که همیشه احساساتت را در این دفتر مجازی بیان میکردی و توصیه دوستان و درخواست آنها اینکار انجام ندادم و گفتم نه اسمش و نه نام وبلاگ تغییر میدم فقط با یاد تو مینویسم تویی که حضورت مردانه بود فقط برای توست که مینویسم که شاید این دل من کمی آرام بگیرد.
چقدر ♥ بهانه ی تو رو میگیره هر روز
چقدر ♥ هوای با تو بودن کرده
چقدر ♥ از این روزهای سرد بی تو بودن گرفته
کاش می دانستی چقدر دلم برای ضرب آهنگ قدمهای
گرمی نفسهایت ، مهربانی صدایت تنگ شده
کاش می دانستی چقدر تنهام ، چقدر خسته ام
و چقدر به حضورت محتاجم
از خودم می پرسم شاید انتظارم برای داشتن تو زیاد بوده!
خدایاآرامم کن
براي ماندنش به خدا التماس کردم از خدا خواستم از حمايت ما رو بر نگرداند که من بي او هيچم نيمه شبها برايش دعا کردم آه کشيدم ولي او رفت و خدا گريه هايم را نشنيد و نديد و دعا هايم را نشنيد و مورد اجابت قرار ندادو او را برد و ان زمان بود که من از همه و هر چه داشتم بريدم و هاي هاي گريستم و او رفت و من فقط ناظر رفتن او بودم رفتني که هيچ اميدي به بازگشت آن ندارم ونخواهم داشت و من وحیدم براي هميشه از دست داده ام نه مي توانم او را حس کنم و نه در آغوش بگيرم او رفت گر چه برايم هميشه ماندگاراست.
برچسبها:
کُل ِدُنیا را هَم کـِﮧ داشتِـﮧ باشــے ...
باز هَم دِلَت میخواهَد...
بَعضــے وَقتها .. فَقَط بَعضــے وَقتها ...
بَراے یـِک لَحظِـﮧ هَم کِـﮧ شُده ...
هَمِـﮧے ِدُنیاے ِیــِک نَفَر باشــے
برچسبها:
هَر ڪَس هر جـآ ڪـِﮧ בلَش مـیخواهَـב، بِـایستـــَב !
اَمّـا مـــَــטּ.بــِﮧ ڪَسی اِجآزه اینڪِﮧ بــِﮧ جآﮮ تــو בر قَلبِــ مـَـטּ
بنِشینَـב رآ نخواهـــــم בآב.... قلـب مــــَـن ـفقـَــــط جـــآﮮ
" توســــــــــــــتـــــــــــــ"
برچسبها:
هواسم باشد وقتـــــــ بوسیدن به چشمهایت نگاه کنم،
اگر طوفانی بود بدانم باید آنقدر محکم و طولانی بغلتـــــــــــ کنم که دریا آرام گیرد.
برچسبها:
قـلمیِ ســیاه بـر سـپیدی ایــن کــاغذ بـی جــان مـــی لـغزد؛و دل از او می نـویسد؛
دل در پــی او مــیرود و او در پــی مـــن؛
عــاشـقی را پــیشه کــردم و دوســت داشــتن را تــوشه ی راه؛ تـــرانه ی صـــدایش را مــلودی
تــرانه هـایم کــردم؛
تــصویر نـگاهــش را بـر پنجــره ی چشــمانم قــاب گـــرفتم؛
از او دور بــودم و بـا فـــاصله ها جــنگیـدم؛بـی او بــودن هــا را تــاب آوردم؛
دلــتنگی هــا را صــبوری کــردم؛
اســتجابــت عـــاشقانــه هــایم را از تــو خــواستم؛
امــا خــدایا...
چــگونه بـخوانمت که بــنگری دلــتنگی هــایم را؟! حــس کــنی غــم هـایم را و لـمس کـنی تـنهایی هــایم را؟!
کــه بــدانی عــاشقانـه دوسـتش دارم؟! بــدانی تــصـور نـداشتنش و بـه دیــگری سـپردنـش
چــقـدر عـــذابــم مــی دهد؟!
پــلک هـای خــسته ام را کــه می گـــشایم،چــیزی در وجــودم می شــکند،
نــگاهـم بـه نقــطه ای گـــره می خــورد،
دو قــطره اشــک از روی گونــه هــایم ســر می خورنــد
و در مــیان هــــزاران قــطره ی بـی قــرار گــم می شـوند؛
هــمچون مــن کــه در مــیان هـــزاران راه نـــرفتــه و رفــتـه گـــم شــده ام...
دســتانم را بگــیر؛رهــا مـــکن ایــن گــمشده ی خــسته را؛ او را از مــن مـگیر؛
کـه زنـدگی بی او و عــشقش،پــایـان روزهــای عــاشـقانه مــن اســــت؛
پــایــان روزهــایی کــه دیــگر دوســتشان نــخواهم داشــت...
برچسبها:
مهربانم ،
بهانه های گاه و بیگاه مرا به دل نگیر ؛
از دلتنگیست ؛
آنچه پس از دقایق دوری ، در صدایم میشنوی دلخوری نیست...
تمام حجم دلتنگیهای دنیاست
وقتی حضورت کم می شود ،در دلم محو نمی شوی ،
ته نشین می شوی،
و با هر تلاطمت جاری می شوی در من...
نمی دانم این روزها چرا انقدر بی طاقت شده ام،
حسود شده ام،
تو را همیشه می خواهم
تو را فقط برای خودم می خواهم؛
دل نوشته هایم را مجازات مکن !
دلم نوشته است !
میدانی که عزیزم ، دل دیوانه است ، تکلیفی بر او نیست !
دلم بازی میکند با کلمات، با دستهایم، با حرفها !
تا آخر این طور به پایان برساند .
♥ ღ دوســـتت دارم ღ ♥
برچسبها:
برچسبها:
مَرد مَن
از معدود مردانيست
که چشمــهايش آیینه دلش است
که می شود دلهره ی کودکانه اش را
از ضربان قلبش و لرزش لبهایش حس کــرد
مَرد مَن
از آن جمله مردانیست
که میشود تا آخر عمــر
مدهوش بـوسه های عاشقانه اش مانـــد
مَرد مَن
تـمام من است
مخاطب تــمام عاشقانه های من
مَرد مَن
از آن دسته معدود مردهایی استكه وقتی نمی بينی اش انگار چيز بزرگی كم داری ...
چيزی قد دوست داشتن هايت كه با كسی تكرار نمی شود
دســـتان گرم و مردانه اتــــ را مــــي ســــتايـــــم
که آفريده شـــده بــراي گـــرم کـــردن دستان ســـرد و کوچـــک مــــن......
برچسبها:
مے خواهمـ
نــَ خوابــــِـــ تــو را دیدنـــــــ
نـ پشت ِ شیشـ ِ ے مانیتــور
فـقــــــــــــــــــــــــطخودَتــــــ
برچسبها:
بــــــه قـــولِ شــــــازده کوچــــولو:
دلـــــــت اهــــــلــیِ یک نفــر می شـــود …
دلـــــــــت؛ بــــــرای نـــوازش هــایَـش تنـــــــــگ مــــــی شـــود …
تـــــو مــــــی مـــانی و دلتــنــــگی ها …
تـــو مــی مـــانی و قلبـــے که لحظـــه دیــــدار تندتر می تپــــد....
ســـراسیمـــــه می شَـوی …
بــــــی دســــــت و پـــا می شَــوی …
دلــواپــــــس می شَــــــوی …
دلبســــــتـــه می شَـــوی …
و محــــــکوم میشَــــوی...
به عـشـــــــق و عـــــــاشـــق بودن....
عشــــــقی که حــالا شده است تمــــــامِ ذِکـــر و فــــــکرَتــــــ...
برچسبها:
این روزها...
آمیخته با دلتنگی...
کم می آورم...
بازوانی می خواهم که تنگ در برم بگیرند...
اما نه هر بازوانی...
فقط حصـــار آغوش تـــــــو ...!!
برچسبها:
گـــَـــــر בیوانگے نـیــسـت پَس چیست ؟
בلت فقط هـــــَـــــواے یڪ نفر را مےڪُنـב
برچسبها:
زندگی یعنی همین امروز همین حالا
یعنی در آغوشت تا همیشه تا فردا
زندگی یعنی نگاه تو
کوک کردن قلبم با صدای تو
دل دادن به آهنگ دل پاکت
سرور و عشق در فضایی ساکت
زندگی یعنی همین دم
که از دلتنگم
می دانی
از این حسم عشق را می خوانی
زندگی یعنی داشتن قلب پرستو
در این وادی پست و ناهنجار تو در تو
برچسبها:
مَــــــــــردی را دوســـــــت مـــــی دارم...
همان مَـــــردی کِ شــــب و روز بِ یــــــادش هــــــــستم ،
و لــــــحظاتِ زنـــــــدگی ام را
با گـــــــرمایِ عشـــــــــقِ او می گــــــذرانم ...!
مَـــــردی را دوســــت مــــی دارم ،
بیــــشتر از هــر کســـی...
همان مَــــــردی کِ مَـــــرا اســــــیرِ قلبـــــــش کـــــرد ...!
مَـــــردی را دوســـــت مــــی دارم ،
کِ می دانـــــــم او دیــــــگر برایــــــم یــــکی نیست ،
او بَــــــــــرایم
یـــــــک دنیـــــــــاست ...!
مَــــــــــــــردی را بـــــــرایِ هـــــــمیشه دوســـــــــــت مــــــی دارم ،
مَــــــردی کِ از دوری و دلتنــــــگـی اش پَـــــــــــریشانم...
برچسبها:
نه دیگر محال است تو را از دست بدهم ، قید همه را به خاطر تو میزنم
قلبم را تا ابد به تو میدهم ، تو تنها مال منی ، این را به همه نشان میدهم
مگر میشود بی تو بود ، آنگاه که تویی تنها بهانه برای بودنم
وقتی که بودنم بسته به بودن تو است ، این لحظه هم منتظر آمدن تو است
لحظه ای که بوی عطر تو می آید از آنجایی که میبینمت تا آنجایی که به انتظارت نشسته ام
چیزی دیگر نمانده تا رسیدن به آرزوها ، تا رسیدن به تویی که همیشه آرزوی زندگی ام بوده ای
هر که می آید به سراغم ، سراغ تو را از آن میگیرم
هر که مرا نگاه میکند ، با نگاهم به دنبال تو میگردم ...
و من چگونه به دیگران بگویم عاشق کسی دیگرم
تنها دلیل زنده بودنم کسی است که همیشه بهانه ایست برای دلخوشی هایم...
خیالت راحت از اینکه هیچگاه تنهایت نمیگذارم ، دلهره ای نداشته باش
از اینکه اینجا تو را جا بگذارم ، که غیر از این خودم جا میمانم و دنیا تمام میشود
همه اینها تبدیل به یک قصه ی بی فرجام میشود
ای تو که با نگاهت میتابی بر من و قلبم جوانه میزند
و آن لحظه حرفهای عاشقانه میزند ، و این من و این احساسات من
برای تویی که همیشه میمانی در دلم
نه دیگر محال است تو را از یاد ببرم ، همه را فراموش میکنم و تو را با خود میبرم ،
تا هم خودت و هم یادت همیشه با من باشند، تا اگر لحظه ای در کنارم نبودی با یادت زنده باشم
ای تو که با احساساتم دیوانه میشوی ، تو هم اینجاست که هم احساس با من میشوی
و آخر هم دلت با دلم و خودت با خودم همه با هم یکی میشویم
امشب دلم گرفته مثل هوای بارونی
دوست دارم
برچسبها:
بــا تَمــامِ مِـداد رَنـگـے های دُنیــا
به هـَـر زَبــانی کــه بـِدانــے یـا نــَــدانے
خـالــے اَز هَــر تـَشـبیـه وَ اِسـتــعاره وَ ایـــهـام
تَـنهـــا یـــک جـــُـــــمله بـَــرایـت خـواهـَـــم نــِـوشــت
دوسـتَت دارَمخـــاص تــَــریـن مـُـخـاطـَـب خــــاص دُنیـــــا
برچسبها:
" دیگر نمی خواهم صدای ملامت رااز حنجره ی شقایق های وحشی بشنوم ،
من تو را می خواهم، من دست سبز تو را برای شکوفایی گل های وجودم می خواهم.
بیا که اشکهایم بهانه ی تو را می گیرند ...
بیا که پریان احساسم پرواز را فراموش کرده اند ...
بیا که حوریان اشکهایم قسم خورده اند که راه قدم هایت را نمناک کنند ، تا ابد منتظرت می مانم "
کنارت که هســـــــــــــــتم
غرق شدن همیشه تو آب نیست...
شاید تو......
برچسبها:
خودِ خورشیدی که طلوع را در من تازه میکنی...
هر روز صبح آغاز که میشوی...
تو نه در دیروزی...نه در فردایی...
ظرف امروز پر از بودن توست...زندگی را دریاب...
خوبِ من کسی هست در این شهر هواخواه نگاهت نشسته است...
برچسبها:
داشتنت مث نم نم بارون جاده شمال
مث خاب بدظهری...
مث بوسه های تن تن و یواشکی
مث اهنگ های قدیم
کریس دی برگ
مث دیالوگ های فیلم شب یلدا
ای می چسبه
ای می چسبه...
برچسبها:
با یکی تجـربه مـیکـنه ..
دیگه اون حــس رو با کـس دیگه ای
نـمیـتونه تـجـربه کـنه !
بـعـضی حــس هـا ..
خــاص و نــاب هـسـتـنـد ..
مـثـل بــعـضـی آدم هـا ..!
مثل تو...
برچسبها:
تو فقط با من باش…
من قول میدهم با خودم هم قطع رابطه کنم !
قهر کردن بچگانه ام بهانه ایست تا :
لحظه ای بیشتر در آغوشم بمانی
زمان بوسه ات بر گونه ام طولانی تر باشد
و دستانم را محکمتر فشار دهی
وجودت بهانه ایست برای زندگی کردن و لذت بردن از آن
نزدیک یعنی گرمای ِ نفس َش گونه ات را گرم کند ... ،
غیر از این یعنی دور ...
لب بر لبت می گذارم
تا تمام کلمه های ممنوعه را
بی انکه
گفته شوند
بی انکه
شنیده شوند
لمس کنی
برچسبها:
ثانیه های زندگی ام بوی عطر تنت را به من هدیه می دهد. از شوق دیدنت قلبم
به تپش می افتد. زندگیم عطر نفسهای تو است. با تو بودن تقدیری زیباست
در روزگار عاشقانه مـــن و تـــو . وقتی با تو هستم همواره خواهان توام. تو تک ستاره قلب منی.
عشقم تو زیباترین بهانه برای بودن هستی. تو تنها قرار زندگی ام شدی.
در کنج قلبم جای توست،عشق یعنی با توبودن. تو در قلبم نشستی و وجودم
از عشق تو سرچشمه گرفته است به یاد تمام خاطرات با تو بودن
می خواهم بنویسم از تو واین همه عشق با تو بودن از تو و از احساس بی نهایتت که تمام صفحات دفتر قلبم را پر کرده است
وقتی که در کنارم باشی عاشقانه هایم را برایت یک به یک می خوانم و تـــو با لبخند همیشگی خنجر مهربانیت را در قلبم فرو میکنی
ومن هم با نگاه عاشقانه ام تمام عشقم را به تو هدیه میدهم
عاشقانه ی مـــن و تـــو بسیار زیباست وقتی که مـــن و تــو اینگونه همدیگر را دوست داریم
اکنون که دستانم را لمس میکنی گرمای دستت را احساس میکنم
چشمهایم از شوق داشتنت خیس است و دلم عاشق تو بوسه ای عاشقانه بر روی گونه ات احساس شیرین من است
برچسبها:
دلتنگ توام.
تا شادمانه مرا ببینند
شاخهها
به شکل نام تو سبز میشوند،
پرنده کوچکی که نمیدانم نامش چیست
حروف نام تو را
بر کتابم میریزد،
آفتاب
به شکل پروانهای از مس
گرد صدایم
بال میزند،
و میدانم سکوت
فقط به خاطر من سکوت است،
اما من
دلتنگ توام
شعر مینویسم
و واژههایم را کنار می زنم
که تو را ببینم ...
برچسبها: